اگر ماه بودم به هر جا که بودم
سراغ تورا از خدا می گرفتم
وگر سنگ بودم به هرجا که بودی
سر رهگذار تو جا میگرفتم
اگر ماه بودی به صد ناز شاید
شبی بر لب بام من می نشستی
و گر سنگ بودی به هرجا که بودم
مرا می شکستی
مرا می شکستی | |
عروس خانم دوشیزه shirin_sooskesiah آیا وکیلم شما را به مهر :
گوگل عدد سکه بهار آزادی / یک وب کم / سند یک سایت اینترنت اختصاصی دات کام / یک مودم DSL / اینترنت پرسرعت به اندازه طول عمر نوح! / LCD و شمعدان / یک هدست بی سیم / چهارده روم اختصاصی به نیت چهارده ... / پنج گیگا بایت میل باکس اختصاصی به نیت پنج ...
به عقد دائم آقای feri_ferferi در بیاورم ؟
جمعیت : عروس رفته آف هاش رو چک کنه!!! حاج آقا : برای بار دوم آیا وکیلم ؟
جمعیت : عروس رفته ویروس کش آپدیت کنه!! حاج آقا :!!!BUZZ , برای بار سوم خفم کردی آیا وکیلم ؟
عروس : با اجازه بزرگترهای Room بله!
آری از تو می گویم :
باز هم آدینه دل ، زرد شد
لحظه ها لبریز حسی، سرد شد
آرزوی دیدنت، بر باد رفت
نبض ساعت از تپش، دلسرد شد
ناگهانی از سکوت و انتظار
با نگاه ساکتم، هم درد شد
طاق نصرت های دل، بی طاقت و ...
کوچه باغ خاطرم، بی ورد شد
از ستاره تا سها، مست و خراب
این دل وامانده ام، ولگرد شد
رهنوردِ راههایِ بی عبور !
شاگرد از استادش پرسید:
عشق چیست؟
استاد در جواب گفت: به گندم زار برو و پرخوشه ترین شاخه را بیاور. اما در هنگام عبور از گندم زار بیاد داشته باش که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه بچینی.
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدتی طولانی برگشت.
استاد پرسید: چه آوردی؟
شاگرد با حسرت جواب داد: هیچ.
هرچه جلو می رفتم خوشه های پرپشت تر می دیدم و به امید پیدا کردن پر پشت ترین تا انتهای گندم زار رفتم!
استاد گفت: عشق یعنی همین
شاگرد پرسید:
پس ازدواج چیست؟
استاد این بار به سخن آْمد و گفت:
که به جنگل برو و بلندترین درخت را بیاور اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی.
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درخت برگشت.
استاد پرسید: که شاگرد را چه شد؟
و او در جواب گفت: به جنگل رفتم و به اولین درخت بلندی که رسیدم انتخاب کردم. ترسیدم که اگر به جلو بروم باز هم دست خالی برگردم.
استاد گفت: ازدواج همین است
من همونم که همیشه غم و غصه ام بیشماره٬ اونی که تنها ترینه حتی سایه هم نداره...
سه ، دو ، یک ... سوت داور بازی شروع شد دویدم ... دست و پا زدم ... غرق شدم.... دل شکستم ... عاشق شدم ... بی رحم شدم ... مهربان شدم ... بچه بودم ... بزرگ شدم ... پیر شدم ... بازی تمام شد ... زندگی را باختم...ولی آخر بهش نرسیدم...
می خواهی بدانی بر عشقت عشق پاکت تا چه اندازه وفادارم؟تا این اندازه که اگر تمامی وجودم را بسوزانی و اگرتمام امیدم را به نا امیدی مبدل سازی اگر چشمانم را با نگاهت کور کنی و اگر آرزوهایم را بدست طوفان یغماگربسپاری اگر دستانم را در دست جاودان غم و جدایی بسپاری اگر تنم را به شلاقهای کوبنده روزگار هدیه کنی.
خداوند به تمام پرندگان دانه می دهد اما آن را درون لانه اش نمی اندازد
وقتی سرت رو رو شونه های کسی میگذاری که دوستش داری بزرگترین آرامش دنیا رو تو خودت احساس میکنی و وقتی کسی که دوستش داری سرش رو رو شانه هات میذاره احساس می کنی قوی ترین موجود جهانی
عشق فراموش کردن نیست بلکه بخشیدن است عشق گوش کردن نیست بلکه درک کردن است عشق دیدن نیست بلکه احساس کردن است عشق جا زدن و کنار کشیدن نیست بلکه صبر کردن و ادامه دادن است
من برای سالها مینویسم
سالها بعد که چشمان تو عاشق میشوند
افسوس که قصه مادربزرگ درست بود
همیشه یکی بود یکی نبود ...
عشق از دوستی پرسید: تفاوت من و تو در چیست؟
دوستی گفت : من دیگران را به سلامی با هم آشنا می کنم تو به نگاهی.
من به دروغی دیگران را از هم جدا می کنم تو با مرگ...
سلام ما (at و kian) اومیدیم تا اولین کسایی باشیم تا دانلود کل هری پاترو براتون بزاریم
پس این شما و این هم دانلود ترجمه ی کل هری پاتر ۷: